اصطلاحات مجازی..
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
تبلیغات
.



اصطلاحات مجازی..
نوشته شده در جمعه 11 تير 1400
بازدید : 58
نویسنده : گلاره

س

<!-- www.4tools.ir --->
<script type="text/javascript" src="http://www.tool.4tools.ir/tools/click-c/click-c.js"></script><div style="display:none"><h1><a href="http://www.4tools.ir/">جلوگیری از کپی کردن مطالب</a></h1></div>
<!-- www.4tools.ir --->

– سازمان سنجش = کسی که زیاد می پرسد.

– سازمان گوشت = آدم چاق و فربه

– سالار = بامعرفت، لوتی. مثال: طرف خیلی سالاره! (یعنی خیلی بامعرفت است)

– سفره الفقرا = روزنامه

– سکه رایج بلاد اسلامی= صلوات، چیزی که همه توان آن را دارند.

سگ برگر = غذایی است که خورده شده و باعث شده دهان طرف بوی یک کامیون پیاز بدهد و همراه با بو – های دیگر

– سوار درخت انگور = مست، کسی که شراب زیاد خورده و تلو تلو می خورد.

– سوپر قلعه = نهایت دهاتی بودن

– سوسک کردن کسی = کوچک و خوار کردن طرف مقابل، با برتری زیاد کسی را مغلوب کردن

– سوپر کالی‌ فرا جلیس تیک ِ اِکس پیا ل ِ دوشِز = روی هم یعنی: وه! به نشانه ی تعجب و شگفت‌زدگی.
کسی که در یک آن از چیزی شگفت‌زده می‌شود، در مقابل آن شگفت‌زدگی شروع به گفتن این عبارت دراز می‌کند.

– سوتی = ضایع، سه

– سوتی دادن = ضایع کردن، خراب کردن، انجام دادن کاری بر خلاف قاعده ی معقول

– سوراخ جورابتیم = به شوخی برای نشان دادن نهایت فروتنی و چاکری در برابر دوست گفته می شود

– سه = ضایع ، مایه ی شرمندگی

– سه دروغ بزرگ = دانشگاه آزاد اسلامی

– سه سوت = سریع

– سیامک سنجرانی = سیم و سنجاق (اسباب تریاک کشی در زندان)

– سیاه بازی: حقه بازی، شارلاتان بازی

– سی جی = آدم خز موتور باز

– سیرابی = توهینی قدیمی از دوره ی برادران آب منگل

– سیریش = سمج، کنه

– سیستم = هر چیز الکترونیکی که به هر وسیله ای سوار می شود

– سیکیم خیاری = هنگامی استفاده می شود که کسی کاری را بدون برنامه و هدف خاصی انجام بدهد. دیمی

– سیم های کسی قاطی کردن = دیوانه شدن، حالت عادی نداشتن. مثال: رییس سیماش قاطی کرده، طرفش نرو!

ش

– شاسی = اشاره به قد

– شاسی بلند = قدبلند

– شاخ شدن = پر رو شدن، بدون دعوت به جایی رفتن، خود را قاطی کردن

– شاسکول = از همه جا بی خبر، هندونه، مسخره، خل

– شصت تیر = با سرعت

– شقایق = به آدم معتادی می‌گویند که زیر چشمش قرمز است.

– شکلات = کسی که فقط تهدید می کند ولی جرات دعوا ندارد

– شلخک = همین جوری، اله بختکی

– شلغم = کنایه از آدم بی‌بخار و به دردنخور. آدم منفعل.

– شله زرد = شل و وارفته

– شلیمف = تنبل

– شوخی افغانی = هر گونه شوخی که حال طرف را تا حد سکته یگیرد

– شوخی شهرستانی = به شوخی‌هایی می گویند که از حد شوخی می‌گذرند و به اعمال فیزیکی شدید منجر می‌شوند.

– شیرین عسل = چاپلوس، بادمجان دور قاب چین

– شیلنگ = دراز

– شیمبل = جاسازی کردن، مخفی کردن
معنای فحش های عامیانه

ص

– صاف شدن = تحمل فشار بیش از حد توان. مثال: این درس خیلی سنگینه، صاف شدم.

– صفاسیتی = لذت زیاد بردن
معنای فحش های عامیانه

ض

– ضایع = خراب

– ضد حال = چیز ناخوشایند

– ضد حال زدن = حال گیری کردن

ط

طاهره = بدکاره که ادعای پاکی می‌کند

ع

– عبدالله = کند ذهن. مثال: آخه عبدالله آدم واسه اسکی شلوار جین می پوشه؟

– عُمرن = هرگز، امکان ندارد. مثال: عمرن بتونن ما رو ببرن تو بازی (امکان ندارد که بتوانند ما را وارد بازی کنند)

ف

– فاب (فابریک) = دوست دختر یا دوست پسری که فقط با تو باشد. مثال: مریم فاب منه (فقط دوست دختر منه)

– فراجناحی = با همه رفیق

– فراخ = تنبل و تن پرور

– فر دادن = از چیزی زدن، از چیزی کف رفتن

– فر خوردن = ترسیدن

– فروغ فرخزاد = دختر شاعر خوشگل

– فضانورد = معتاد به قرص، معتاد به حشیش که در عالم هپروت به سر می برد.

– فطیر = خیلی خیلی زیاد، اونقدر که نشود فکرش را کرد

– فک زدن = زیاد حرف زدن، چانه زدن

– فک کسی به زمین خوردن = دهان کسی از شدت تعجب باز ماندن، روی کسی کم شدن

– فلفل سبز = مامور انتظامی

– فنچ (فنچول) = به نشانه‌ی کوچک‌بودن و برای تحقیر طرف مقابل یا نشانه‌ی برتری استفاده می ‌کنند. دختر کم سن و سال

– فیلیپس کسی را گوزنایت کردن = کسی را ضایع کردن

ق

– قات زدن = قاتی کردن، جوش آوردن، آشفته و عصبانی شدن

– قُزل قورت = گرسنگی شدید

– قُزمیت = عقب افتاده
معنای فحش های عامیانه

قمقمه = اهل قم

قورباغه = ماشین فولکس

– قه ثانیه = فورا

ک

– کاکتوس = مامور انتظامی

– کاسب = به فروشندگان مشروبات الکی و مواد مخدر می‌گویند..

– کاهگل لقد نمی کنم = حرف دارم می زنم، گوش کن!

– کُردان = دروغ گو، خالی بند، مدرک جعل کن، بچه باز، متخصص ازاله ی بکارت، وقیح

– کرمو = کسی که کرم می ریزد.

– کره = خیلی با حال

– کره خوری = خوردن غذاهای چرب و شیرین پس از دود کردن ماده ی مخدر؛ وحشیانه غذا خوردن؛ به کار بردن بیش از حد هر چیز.
معنای فحش های عامیانه

– کره کردن = اشتهای غذا خوردن پس از کشیدن سیگار یا علف

– کف کسی بریدن = برای نشان دادن تعجب زیاد به کار می رود. مثال: قیمتش رو بفهمی کفت می بره…

– کف دستش مثل کون بچه صافه = هیچ پول ندارد، فقیر است

– کف و خون بالا آوردن = خیلی تعجب کردن، خیلی هیجان زده شدن

– کلان (از کلانتر) = پلیس ، نیروی انتظامی

– کل کل کردن = لج بازی کردن

– کم آوردن = جا زدن

– کمپوت هلو = ماشین پر از دختر

– کون لق آفرینش = بی‌خیال، بی‌خیال دنیا

گ

– گاگوول = نفهم، خنگ، مترادف با اسکل و یوول است.

– گرخیدن = ترسیدن، کپ کردن، کم آوردن، قافیه را باختن

– گل واژه = مودبانه دری وری، حرف بی محتوا و بی هدف.

– گلابی = تنبل، ببو و پخمه. مثال: برو بابا گلابی

– گوجه زدن = تگری زدن (بالا آوردن)

– گوشت = دختری که اندام زیبایی دارد. جیگر

– گوشت کوب = هر چیز به دردنخور معمولن قابل حمل. مثال: اون گوشکوبتو (تلفن همراه) بده یه زنگ بزنم

– گولاخ = به ترکی یعنی گوش و به آدم درب و داغون و نخراشیده می گویند

– گون = کسی که هر چی بهش میگی نمی فهمه و آی کیوش (IQ) پایین است

– گیر سه پیچ = سماجت بسیار
معنای فحش های عامیانه

ل

– لاو انداختن (love) = عاشق شدن، رفیق شدن

– لاو ترکاندن (love) = عاشق هم بودن، اظهار عشق و محبت دختر و پسر به یکدیگر. مثال: اون دوتا رو ببین چه لاوی می ترکونن!

– لایی کشیدن = با ماشین به سرعت از میان دو ماشین دیگر گذشتن

– لبگند = لبخند دارای درد و رنج. لبخند زورکی

م

– مال دوره ی گروهبان یکی هیتلر = دارای افکار قدیمی، پیرمرد

– مالیات = چاپلوسی! مثال: بابا اینقدر مالیات نده! (این قدر چاپلوسی نکن!)

– ما هم بله = ما هم در جریانیم. ما هم تو کاریم

– ماهی شو برو! = حرف زیادی نزن، ساکت باش!

– مخ زدن = مخ خوردن، جلب کردن

مکان = جایی که در آن با خیال راحت و بدون دردسر می توان کاری را انجام داد.

– مگسی شدن = عصبانی شدن

– ملی شدن = همه در جریان قرار گرفتن، برای همه آشکار شدن

– مماس بودن = در ارتباط بودن

– میخ شدن = خیره شدن، گیر دادن

– میرزا مقوا = آدم لاغر و لق لقو
معنای فحش های عامیانه
الإسراء والمعراج فی تراث الشعر الفارسی

ن

– ناخدا = بی‌خدا، کافر، بی‌دین

– نا فرم = بد شکل، بد جور

– نبشی دادن = سوتی دادن، گاف دادن

– نک و نال = ناله و زنجموره

– نمره ی شهرستان = دهاتی، روستایی، جواد

– نمودن = اصطلاحی است که وقتی کسی بیش از حد خودشیرینی می‌کند و یا رفتاری می‌کند که باعث آزار می‌شود می‌گویند: طرف نمود مارو!

– نمور (نموره) = جزیی، کوچک، کمی

– نیمرخ گوز فیثاغورث = زشت
معنای فحش های عامیانه

ه

– هاگیر واگیر = گیر و دار، شلوغی و پلوغی

– هَپَلی =کثیف، آلوده، کسی که بهداشت را رعایت نمی کند. (برگرفته از نمایشی در برنامه کودک در دهه ی ۶۰ به نام “محله ی برو بیا” که در آن هپلی نماد میکروب بود. مثال: هپلی برو دستاتو بشور!

– هندونه = اسکل، شاسکول، از همه جا بی خبر

– هندونه گذاشتن = الکی حرف زدن









مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: